تلق تولوق

اینجا تلق تولوق های یک خرخولنگ شاد را می شنوی با اندکی چاشنی غم...

تلق تولوق

اینجا تلق تولوق های یک خرخولنگ شاد را می شنوی با اندکی چاشنی غم...

New LOVE

اساسن آبدارچی ها موجودات بسیار پیچیده و جالبی هستند

این گونه از جانداران مانند نان هزار لا می مانند.

به گفته محققان لایه های پنهان ذهن آنها بسیار لامصب بوده،

به دسته های مختلف نیز طبقه بندی می شوندکه توضیح آن از حوصله این بحث خارج عست.

در طول زندگی کاری مدل های مختلفی با آپشن های گوناگون دیده ام.

یکی کفش 200 هزار تومنی و ساعت سواچ بپوش و خود را مدیر عامل فرض کن

دیگری هَپَلی و بوی گند عرق ده و چایی نریز و تمیز نکن

یکی نویسنده 5 جلد کتاب و اهل فضل و ادب

دیگری موذمار و آرام و پاچه پرست ِ رئیس

.

در میان آنها اما، این آخری شده سوگلی باجی

اصن یک جور عجیب خواستنیست

سه متر و 27 سانتی متر قد، با دستهایی بزرگ و پاهایی به اندازه گور بچه

صورت نخراشیده و ریش های نتراشیده،

بلوز و شلواری به مراتب کوتاه تر از سایز دست و پا

(چیزی در مایه های غول دریاچه)

و فامیلش...چیزی در مایه های شهین!!!

مثلن صدا می شود: آقای شهین!!! یه چایی لطفن!!!

.

بعد این آقای شهین بسیار خوش صحبت و خوش بیان بوده و

جمیع کلمات پارسی را به درستی و از بیخ و بن صحیح بیان می کند.

گوشه ای از درد و دل آقای شهین با باجی:

-آره، می دونی خانوم؟ بِچِم خیلی صَتمه(صدمه) خوردس تا لا(تا حالا)...

هَف سالش که بود ، روضا شا عمل کردم...

- چیاشو آقای شهین؟چیشو عمل کردین؟

- روضه دیگه....روضه سوم...

-(باجی نخند، باجی خفه شوووووووووووووووو، باجی جلو خودتو بگیر لعنتی)،آهان...آخی ی ی ی ی

- آره، بعدش یُخده کَرِس(ناشنوا است) ...براش سَمِک خریدم

- چی خریدین؟

-سَمِک....سَمِک...عز اینا که می ذارن توو گوش

- (باجی لالللللللللل شووووو)

-راسّی باجی خانوم، شوما اِسکاچ نیمی خوری؟؟؟

- یا حضرت ابول!!! چی آقای شهین؟ اسکاچ؟!!!

(باجی گاف نده ، می خواد امتحانت کنه،

شاید از حراست بهش گفتن در باغ سبزی نشونت بده، تا ببینن چیکاره ای)

- آره دیگه عز همین اسکاچا...که با آب جوش می خورن

- نسکافه یعنی؟!!!

باجی بمییییییییییییییییر....باجی نیشتو ببند....باجی از زیر میز بیا بیرون لعنتی ی ی ی ی

.

ینی هلاکشمممممممممم

ماموت شدن یا نشدن؟ مسئله اینست!

از آنجائیکه هر شش ماه یک بار همچون ماموتی حجیم و عظیم گشته

 و هر آنکس باجی را می بیند فریاد بر می آورد که:

وا اسَفااااااااااا....باجی جان تورا چه می شود... دوباره که خرررررس شدی...

به تناوب و به صورتی زجر آور تلاشی بی حاصل برای لاغر شدن را شروع می کنیم.

اساسن سیر بالا به پایین باجی توسط ناظران، با یک "سوت" شروع و

با یک " زارت" با پایان می رسد...

.

در آخرین تلاشمان به خیلی چیزها روی آورده ایم...خیلی چیزها

باشد که خبر مرگمان لاغر شویم

اما مگر می شود...

ما هی می خواهیم آمّا نمی شود...

اینهم سندش




گوشه سمت چپ: یکی از رفقای دلسووووز باجی، دستش را محکم گرفته تا این ماکولات بهشتی را نخورد...

خدایااااااااااااااااا...چرعاااااااااااااااااااااااااا

تولدی دیگر

کی لی لی لی لی...

متولد می شویم ...در دنیایی نو!

مبارکمان باشد

مبارکتان باشد ....باجی جدید و آپدیت شده