تلق تولوق

اینجا تلق تولوق های یک خرخولنگ شاد را می شنوی با اندکی چاشنی غم...

تلق تولوق

اینجا تلق تولوق های یک خرخولنگ شاد را می شنوی با اندکی چاشنی غم...

درگوشی

سلام رفقا

روانم خیلی بهم ریخته

و هیـــــچ احدی از درونم خبر نداره

شماها تنها کسایی هستین که می تونم راحت و بی دغدغه باهاتون حرف بزنم

می دونین؟

هر آدمی توی زندگیش رویا داره

این رویاها گاهی دست یافتنی می شن،

 گاهی هم مثه قاصدک می شن و هر چی می خوای بگیریشون، میپرن می رن اون وَرتر

راستش خسته شدم از رویا بافی

اونم نه یکسال نه دوسال ....بیست سااااااال

و درست لحظه ای که فکر می کردم دیگه چیزی نمونده...همه چی آوار شد رو سرم

.

شاید به نظر خیلی مسخره بیاد...یا حتی کلیشه ایی باشه...یا حتی عقده ای واااار

اما باجی از اون وقتی که یادش می یاد ، دلش می خواسته اینجا نباشه

دلش می خواسته بره...بره یه جای دیگه زندگی کنه

(حالا هر چی دلت می خواد بگو ای باجی بدبخت ِ عقده ایه خود فروخته ی چی چی شده)

خوب این بزرگترین رویای باجی بوده دیگه

(باجی هیچ چیش به آدما نرفته، بالطبع رویاهاش هم همینطور، پس نخند! هوی با تواَم )

اما نمی دونم چرا مثه جهنم ایرانیا، همیشه یه جای کار می لنگه

یا پول ندارم

یا مدرک ندارم

یا زبان بلد نیستم

یا حامی ندارم

.

الان اما همه چی ردیفه

ولی....سن و سالم انقد بالا رفته که از شیرجه زدن توی رویای کودکی می ترسم

ترسو شدم و محتاااااط

اینکه چیزایی که با تلاش اینجا بدست آوردم رو بزارم و برم

اینکه وقتی رفتم، ممکنه موفق نشم 

اینکه چی میشه اگه نتونم کار پیدا کنم؟

اینکه از اینجا رونده، از اونجا مونده نشم

.

و هزااااار و یک سوال اینکه دیگه....


اما روحم، آروم نمی گیره بچه ها

چن روز پیش یکی از دوستام رو دیدم ، تازه از سترالیا اومده

فقط یه جمله گفت:

نزار این رویا، ته دلت مثه یه آرزو بمونه و بپوسه و یه عمر حسرتشو بخوری

.

اما با این ترس چه کنم؟

اصن چیکار کنم؟؟؟؟

.

راستی شماها هم رویا دارین؟؟؟

.

این جمله به دلم نشست:

نظرات 24 + ارسال نظر
سایه جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 14:16 http://parvoone.persianblog.ir/

باجی، راستش منم خیلی رویا تو سرم دارم.
اما انقدر دور و سخت هستن که گاهی فراموششون می کنم!
اما درست زمانی که کاملا فراموششون می کنم، چشم باز می کنم و می بینم زندگیم رو به بیهودگی رفته!
این رویاهامون هستن که به زندگی مون معنا میدن... بهمون انرژی برای حرکت میدن.

امیدوار باش عزیزم، امیدوار باش...

عاشقتم سایه جونم
ممنون از اینهمه انرژی

مریم پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 15:56

نه اون عمت که جیگره
اون یکی که تو کار وب

وااااامصیبتا

پرت چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 15:56

کدوم عمم ؟
همون که با آبجیت همکارن ؟

مریم چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 11:43

عمت چطوره؟؟

پرت سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 15:18

آبجیت

مریم سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 11:19

شوما مراقب باش از کنار بز رد نشی.

خطرناکه حسن

پرت دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 16:25

به مریم :

جوابم کوتاه و مفیده

عکس واز


آب رو بریز اونجا که میسوزه

مریم یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 15:29

به پرت:

حضور رقت بار شما را پس از چند روز به همه مدعوین و میهمانان گرامی تسلیت عرض مینماییم. باشد که نبودن نامبرده موجب تسلی و آرامش اقوام گردد.

بابا کجا بودی نبودی؟
نکنه پیچیدی تنهایی رفتی دریا کنار؟
ای چش سفید

پرت شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 10:40

یه خپل باجی ...

عزیزم شما بپا گول نخوری لازم نکرده گول بزنی ...

اونم با گرگی مثل من ...
شوخیشم زشته
برو بچه دنبال کارت
چی شد ؟
گرفتی اقامته آلمان و دبی و اینارو ؟
چند تا جاب آفر مشتی داشتی ؟
زود اعتراف کن

امید(شبه شعر) پنج‌شنبه 6 اسفند 1394 ساعت 11:08 http://omidsarabi.blogfa.com/

سلام باجی عزیزم.
چرا باید به رویاپردازیت بخندیم؟
رویا داشتن که خنده نداره، رویا نداشتنه که گریه داره!!
(جمله رو حال کردی؟)
به نظرم همه خوبی و بدیها نسبی اند قطعا با رفتنت یه چیزای خوبی رو از دست میدی و چیزای خوبی رو هم بدست میاری. بچین تو کفه ترازو و شجاعانه تصمیم بگیر.
اون جمله خارجکیه هم که نوشتی خیلی قشنگ بود . البته من معنیشو نفهمیدم ولی از کلمه Goal فهمیدم که درباره فوتبال بود

سروش چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 12:36 http://azadkish.mihanblog.com

اگه طرف فوق دیپلم گوشبری هم داشت، باورم میشد. اما امیدوارم تخصص تجربی برای چنان مسئولیتی داشته باشه.

در همون حد هم تجربه نداره...
ینی اصی یه وعضی ی ی ی ی

سروش سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 17:16 http://azadkish.mihanblog.com

در ضمن باجی جان، من به خاطر اندازه ی نسبی درآمد و تضمین شغلی و درآمدی و همچنین آسانی کارش، آرزوی کارمندی دارم. اما از طرف دیگه کارمندی خفتهایی داره که برای من جانکاهه.

ناشکری نمی کنمااااا ...خدا رو شکر
اما این خفت ها گاهی خیلی به شخصیت آدم آسیب میزنه
اینکه یه موجود نیارز بی سواد به خاطر هیچ و پوچ جلوی همه سکه یه پولت کنه
.
باورت می شه معاون مالی-اداری ما، فوق دیپلم هوشبری داره؟!!!!!!

سروش سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 17:13 http://azadkish.mihanblog.com

باجی جان، نظری که به نظردادن شما به نظر خودم دادم، بیشتر جنبه ی شوخی داشت. ارادتمندم. وبلاگ شما حس سادگی و خوشی به من میده که برام لذتبخشه.
به گمانم حجی میل به فرمایشهای گروه اولشون دارن. فرمایشهای گروه دوم، بیشتر جنبه ی نق زدن داره و در مواقع اعصاب خوردی بیان میشه و البته توپ ر هم که میندازن تو زمین شما!

بزرگواری...
بودن شما برای من مایه مباهات و افتخاره
.
حجی؟
واااااای ع دست این حجی
ینی قدرت ریسک پذیری.....صفــــــــــــــــــــــــر
در عوض: منطق، استدلال، برهان، بیســــــــــت
ینی یه جوری قانعت می کنه که فک می کنی چه احمق بودی این پیشنهاد رو دادی
.
اصن من هلااااااک این تلاش و پشتکارشم
دیشب می گه خو یه دستی بجنبون، یه کاری پیدا کن تا بریم!!!!!!!
من

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 15:34

جااااان؟؟؟؟!!!
شما؟؟؟؟
!!!!
ممنونم اما می شه اسمتو بگی خوشگلم؟
(باجی در حال گول زدن بچه مردم)

پرت سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 12:52

منابع انسانی رو نمیدونم
تدریسم برای این لوکال میگیرن که بتونی باهاشون ارتباط برقرار کنی چون خیلی موجوداته پلیدین

al-futtaim.ae

یه بخش جاب داره برای خودش سایتش
تقریباً بزرگترین شرکت اماراته تو همه زمینه ها کار میکنه

دستت طلا

پرت سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 10:53

دبی خیلی جای جالبی نیست
اولاً که برای مهندسا جهنمه
چون تا دلت بخواد مهندس خوب و ارزون هندی و پاکستانی با نصف قیمت ما اونجا هست
تازه بخش اقامت دبی کلاً با دادن ویزای کار به ایرانیا مشکل داره و ترجیح میده نده برای همین اکثر شرکتا تا میفهمن ایرانی هستی شل میشن

فقط مدرک بین المللی تدریس زبان اگر داشته باشی که الان اسمش یادم نیست چی بود ... اونو فقط ممکنه بخوان مدرک تدریس نه مترجمی
اما کلاً اوضاع ترجمه و تدریس خیلی بهتر از مهندسیه
هیچی که از خودشون ندارن
همه چیزشون مال خارجیاس و خارجیا هم نیروی کار خودشونو میارن یا از کارگر ارزون استفاده میکنن ولی زبان آموزی احتیاج روزمرشونه

اقامت هم 3 سال یکبار باید تمدید بشه
اگر تونستی توی الفوتیم دنبال کار بگرد که شرکت بسیار بزرگ و گردن کلفتیه و 3 سوت کارات رو درست میکنه که بری اگر بخوانت
سایت های زیر را خوب بگرد و بشخم :
bayt.com careerbuilder.com indeed.com glassdoor

از همه چیز مهم تر هم CV که باید به روز و عالی باشه


تو بخش بازرگانی هم میتونی دنبالش باشی
اما من رفتم یکماه موندم
اصلاً اون چیزی که از دور میبینی نیست
خارج ینی نیوزلند و بس
منم 6 ماه تحقیقات شبانه روزی کردم و آخرش هیچی به هیچی
همه گفتن بهم ایران قراره بهتر بشه و بمون و تحمل کن تا گل نی برآید
این بود انشای من

اتفاقن منم برا کار تدریس دارم پیگیری می کنم
می دونی که 8 سال ریاضی درس دادم توی دبیرستانا
دو سال هم دانشگاه
مدارکشم دارم
اما چیزی که می بینم همش می گه معلم ریاضی می خوایم که اصالتا غربی باشه!!! عقده ای هاااا مگه ما چمونه؟!!!
از طرفی دیگه الان تو زمینه منابع انسانی دارم فعالیت می کنم.به نظر تو که اونجا بودی اصن برای منابع انسانی میان یه ایرانی رو بگیرن؟
.
نیوزلند سرزمین رویائییه
اما ...نمی دونم باید در موردش بیتشر تحقیق کنم
.
بابت سایتها ممنون.حتمن می شخمم.منتها الفوتیم چه شرکتیه؟
اسم انگلیسیش اینه؟
alpha team
http://www.alphadatarecruitment.ae
http://careers.alpha.ae

مریم سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 08:47

به پرت:

تو اگه بیل زن بودی باغچه خودت عین کویر مصر نشده بود.
نصایحت مال خودت، میترسم این باجی ساده ما رو فردا پس فردا به روز سیاه بنشونی.

والا با این گوسفنداشون.

راستی کی میریم دریاکنار؟؟؟؟؟


کویر مصر رو خوب اومدی

مریم سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 08:42

شاید باورت نشه باجی اما با همون پست قبلیت فهمیدم علت ناراحتیت چیه واسه همین گفتم یه آرزوی دیگه بساز و واسش تلاش کن. میدونم چقدر واسش تلاش کردی و تحقیق. چقدر انرژی و زمان گذاشتی.

هنوزم میگم تو قویتر از این حرفایی.

دیدی مریمی...
دیدی آخرش هیچی نشد

سروش دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 17:21 http://azadkish.mihanblog.com

باجی جان، خوشحالم که ب روز کردی.
در باب این که در میان همه ی نظرهای نوشته ی قبلی، فقط به نظر من جواب داده بودی، باید بگم؛
گزین کن هر چ میخواهی و بستان
چو ما را بر همه عالم گزیدی!!!
دیده ها و شنیده های من حاکی از اینه که ما در ایران زودتر از کشورهای پیشرفته پا به سن میذاریم و رویاهامون ر از دست رفته میبینیم.
پیشنهاد میکنم باجی به رویاش جامه ی عمل بپوشونه. اون ور اون قدر هم ناامیدکننده نیست که این قدر بترسی! باور کن.
در ضمن نظر حجی ر نگفتینا!

اختیار داری برار...
راستش اینکه فقط به کامنت شما جواب دادم، به این خاطر بود که جدیدترین دوست باجی هستید و البته بسیار هم مهربان، دلسوز و با وفا.
این رفقای گرمابه و گلستانی که می بینید اینجا هستن رو از سالها پیش می شناسم، اونها هم باجی رو به خوبی می شناسن و می دونن اگه به کامنتهاشون جواب هم ندم اما بازم خیلی دوسشون دارم و دلخور نمی شن
(البته امیدوارم)
به هر حال خوشحالم که شما رو توی جمعمون داریم و ممنون که هستید
.
آره....ماها زودتر رویاهامونو از دست می دیم
.
باید انرژی داشته باشم برای دوباره بلند شدن
یکمی....از یکمی بیشتر، خسته شدم
.
حجی:
یه روز می گه عالیه بریم
پا می شه می ره کلاس زبان و پیش وکیل و چه و چه
یه روز می گه سن و سالمون بالاستااااا...داریم پیر می شیم
ببین الان کلی مریض می شیم، می ریم دکتر،عمل جراحی می کنیم، بیمه داریم اما اونجا چی؟
اینا کار دولتی داریم که همه حسرتشو می خورن، اونجا چی؟(خداوکیلی کسی حسرت کار دولتی رو هم می خوره توو این دور زمونه؟؟؟)
اینجا که هستیم، هم وطن هامونن، هم زبونیم، همه دوستامون اینجاناااااااا
بریم خیلی دلتنگ می شیم!
یه روز می گه:
سگ تو این مملکت با این بنزینای تقلبی و گرونی و آلودگی و ....
اَه! باید رفت
بعد بر می گرده رو به من که:خو یه کاری بکن!!!

پرت دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 14:49

گشتم نبود نگرد نیست
من رفتم یکماه دبی موندم اما هیچی به هیچی

بعدشم دبی خانه روی آبه
3 سال به 3 سال تنت میلرزه
چون اونیکی خواهرم هم دبیه و 8 ساله اونجاست
به تن لرزش نمی ارزه
نیوزلند خوبه !
پر گوسفند
عین خودم و خودت

دبی جای بدی نیس، خیلی عالی نیس اما از اینجا بهتره
واسه چی سه سال به سه سال؟
من شنیدن 5 سال به 5 ساله که!
اگه کارفرما داشته باشی حتی؟
غیر از تن لرزیدنش، دیگه چه بدی ایی داره؟
موقعیت های کاری اونجا بد نیس
تو اونجا یک ماه چیکار می کردی؟
پ چرا برگشتی؟
چرا استرالیا نمی ری؟
چراااااااا؟
تو که دو تا خواهرت هم اون طرفن
وااااااای....اصابم خراب شد
.
نیوزلند رو هم شنیدم
خیلی عالیه
اما هیـــــــــــچ اطلاعات دقیقی ازش ندارم
عاوره، تازه گوسفنداشم خپل و گردولیَن.
عینهو پشمک
عینهو خودم و خودت

مریم دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 13:20

پرت میکشمت

پرت دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 13:13

منم امسال داشتم میرفتم

منم همین رویاها و ترسهای تورو داشتم و دارم
ینی همه دارن

اونی که از استرالیا اومده بود شری بوده لابد
اتفاقاً منم امسال خواهرم بعد از 6 سال از استرالیا اومد و همین حرفا رو بهم زد !!!

منم میگم اگر محکم باشی مثل کوه هیچی جلوتو نمیگیره
بخصوص آرزوهاتو
خیالت راحت

برو بزار ما هم نفس بکشیم اینجا
ممنونم

نه شری نبود
شری هنوز نیومده
خو ولم کن تا برم
.
ینی فک کن واسه رفتن آلمان رو انتخاب کنی
بری دو سال هم اون زبان وحشتناااااک آلمانی رو بخونی
بعدش ....هیچی
.
اتفاقن تنها جایی که فک می کنم عالیه برای رفتن استرالیاست
باورت می شه حتی به دبی هم فک کردم؟
دارم دنبال کار می گردم اونجا

پرت دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 13:07

دماغ سوخته میخریم مریم خانوممم

پرت دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 13:07

اول

باریکلااااااااا
نــــــــه ....با...ری....کلاااااااا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.